ازدواج از بچگی ┌|o^▽^o|┘♪
پارت ۱۴
لیا : کجا بریم ؟
ا.ت : شهربازی خوبه؟
لیا:خوبه
فلش بک ب شهربازی
لیا:بریم ترن هوایی «درست نوشتم؟»
ا.ت:باشه
«فلش بک بعد از سوار شدن همه چیز😂»
ا.ت :یه سوال جزعی بپرسم؟
لیا:بپرس
ا.ت:اگه یه نفر پسر ۴سالت و میکشت چیکار میکردی ؟
ذهن لیا:«این این نکنه همون ا.ت از تیم جیمینه که پسرشو کشتم .»
لیا:خب میرفتم از کسی که پسرم چ گشت دلیل کارشو میپرسیدم
ا.ت :آها
ذهن لیا:«باید کاری کنم دست از سرم بر داره»
+:؟Hello, can you give me the number
لیا :این چی میگه
ذهن ا.ت :«مگه لیا انگلیسی بلد نیس باید بلد باشه شاید برای رد گم کردنه!»
ا.ت :ازت شماره میخواد
لیا:از من
ا.ت :آره
لیا :. حتما .........
+:I'm Alex, are you?
لیا :العان چی گف
ا.ت :میگه اسمش الکسه اسم تو رو العان پرسید
لیا :بهش بگو اسمم لیا هست
ا.ت :باشه
ا.ت : Her name is Lea
+:I am happy
ا.ت :میگه خوشبختم
لیا :منم همین طور
+:goodbye eye
ا.ت :داره باهات خدافظی میکنه
لیا:آها هه بای بای
رفت
ذهن لیا:«خنگ فکر کرد بلد نیستم اسگله خیلی اسگلع»
فلش بک ب خونه .....
دلم نیومد این پارت و نزارم برا همین گزاشتم
لیا : کجا بریم ؟
ا.ت : شهربازی خوبه؟
لیا:خوبه
فلش بک ب شهربازی
لیا:بریم ترن هوایی «درست نوشتم؟»
ا.ت:باشه
«فلش بک بعد از سوار شدن همه چیز😂»
ا.ت :یه سوال جزعی بپرسم؟
لیا:بپرس
ا.ت:اگه یه نفر پسر ۴سالت و میکشت چیکار میکردی ؟
ذهن لیا:«این این نکنه همون ا.ت از تیم جیمینه که پسرشو کشتم .»
لیا:خب میرفتم از کسی که پسرم چ گشت دلیل کارشو میپرسیدم
ا.ت :آها
ذهن لیا:«باید کاری کنم دست از سرم بر داره»
+:؟Hello, can you give me the number
لیا :این چی میگه
ذهن ا.ت :«مگه لیا انگلیسی بلد نیس باید بلد باشه شاید برای رد گم کردنه!»
ا.ت :ازت شماره میخواد
لیا:از من
ا.ت :آره
لیا :. حتما .........
+:I'm Alex, are you?
لیا :العان چی گف
ا.ت :میگه اسمش الکسه اسم تو رو العان پرسید
لیا :بهش بگو اسمم لیا هست
ا.ت :باشه
ا.ت : Her name is Lea
+:I am happy
ا.ت :میگه خوشبختم
لیا :منم همین طور
+:goodbye eye
ا.ت :داره باهات خدافظی میکنه
لیا:آها هه بای بای
رفت
ذهن لیا:«خنگ فکر کرد بلد نیستم اسگله خیلی اسگلع»
فلش بک ب خونه .....
دلم نیومد این پارت و نزارم برا همین گزاشتم
۹.۸k
۰۷ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.